قبل از اینکه بپردازم به اینکه چطور میتوانیم برای برندمان یک دفترچه راهنمای برند تهیه کنیم، باید توضیح بدهم که دفترچه راهنمای برند برای ما چه اهمیتی دارد و اینکه چرا من به عنوان مشاور برندسازی به تمامی مدیران کسب و کارها توصیه میکنم قبل از هر اقدامی دفترچه راهنمای برند را تهییه کنند.
دفترچه راهنمای برند یک سند الگترونیکی (در قالب PDF) است که شما در آن تمام اطلاعات برندتان را اهم از نحوهی شکل گیری برند، داستان برند، شخصیت برند، چشم انداز، ماموریت، هویت بصری و بعضا ارتباطات برند را درج میکنید.
قطعا میپرسید کاربردش برای شما چیست؟!
اگر تصمیم گرفتید که وبسایت طراحی کنید، شما برای این کار به یک شرکت مراجعه میکنید و این دفترچه را در اختیار شرکت قرار میدهید و شرکت بر اساس استانداردهای شما سایتتان را طراحی میکنید، همینطور برای طراحی اپلیکیشن، مدیریتشبکههای اجتماعی، تبلیغات چاپی و …. این دفترچه باعث میشود برند شما یکپارچه و استاندارد طراحی شود و مردم آن را یکنواخت ببینند، فونت شما پالت های رنگی شما تصاویر شما بر اساس استانداردهای شما در جاهای مختلف استفاده میشود حال فرق نمیکند وبسایت باشد یا کاتالوگ مجموعهتان. پس لطفا در ائلین فرصت این دفترچه را طبق اصولی که برایتان آوردهام طراحی کنید.
برخی از دفترچههای راهنمای برند منحصراً بر جنبه طراحی متمرکز شده اند، در حالی که برخی دیگر شامل یک نمای کلی و دستورالعملهای ارتباطی نیز می باشند.
مهمترین نکته این است که نیاز این دفترچه را در شرکت خود ارزیابی کنید و تصمیم بگیرید که چه جنبههایی را باید شامل شود.
دفترچه راهنمای برند در واقع روح و قلب برند شما است. همان ماموریت، چشم انداز و ارزش های شما که برند شما را به سمت یک قالب ثابت و یکسان سوق میدهد. و در واقع به افراد پیرامون شما میگوید که چگونه باید با برند شما ارتباط برقرار کنند. اکنون این سوال مطرح می شود که چگونه می شود یک دفترچه راهنمای برند(برند بوک) ساخت؟ ما در ۵ گام برایتان توضیح میدهیم.
- دفترچه راهنمای برند
- مولفه های کلیدی هویت برند
- چگونگی ساخت یک سبک برند:
الهام بگیرید
شش عنصر راهنمای سبک برند
سایر نیاز های منحصر بفرد برند
طرح کلی و ساخت کتاب
طرح ریزی یک تکامل
دفترچه راهنمای برند چیست؟
دفترچه راهنمای برند یا برند بوک و یا گایدلاین برند در واقع نوعی آیین نامه است که نشان می دهد یک سازمان چگونه خودش را به وسیلهی لوگو، فونت و انتخاب رنگی که دارد به جهان نشان می دهد و به عبارتی یک ابزار مرجع است که به حفظ ثبات در آنچه برند سازمان به نظر می رسد و نشان می دهد کمک می کند. این راهنما به قدری قوی است که برخی مردم آن را یک کتاب مقدس و با ارزش می دانند.
حتی وقتی که با افراد، مشتری، خدمات، بازاریابی، طراحی و فروش متفاوتی کار می کنید، اگر از یک کتاب برند استفاده کنید، به شما این تضمین را میدهم که یک برند با ظاهر یکپارچه، با ثبات و موفق خواهید داشت.
دلیل اهمیت دفترچه راهنمای برند چیست؟
هویت برندتان برای شما باید همان شخصیت شرکتتان باشد، در واقع راهنمای برند شما نگاهی است که جهان به شما دارد و ایجاد کننده ی نوعی اعتماد نسبت به شما است. قطعا شما نیز اگر خودتان را به جای مشتریتان قرار دهید متوجه خواهید شد که اگر کسی نگاه و رفتارش به شما عوض شود شما نمی توانید احساس روز اول را به او داشته باشد.
مثلا فرض کنید که یک کارمند شما همیشه پیراهن ساده و شلوار پارچهای به تن دارد و موهای کوتاه و منظمی دارد. حال اگر روزی این فرد با شلوار جین سر کار بیاید و روی بدنش هم خالکوبی داشته باشد، و یک موتورسیکلت پرسر و صدا هم با خودش داشته باشد، شما قطعا احساس راحتی با این فرد را نخواهید داشت و حتی او را ممکن است کنار بکشید و از او بپرسید آیا همه چیز خوب است؛ مشکل خاصی پیش نیامده است؟
همین منطق برای برند شما نیز وجود دارد، بی ثباتی باعث سردرگمی شده و مشتریهای شما را گیج می کند. یک سبک برند از آن جهت حائز اهمیت است که به کسب و کار شما کمک می کند تا در تمام کانالها و به وسیلهی همهی اعضای تیم کسب و کار شما، ثبات خود را حفظ کند.
مولفه های کلیدی هویت برند
به یک دفترچه راهنمای برند برای کسب و کار خود نیاز دارید؟
قبل از اینکه این راهنما را بسازید، باید برندتان را به خوبی بشناسید. ۵ مولفهی کلیدی در این زمینه وجود دارد: مامویت، چشم انداز، مخاطب هدف، شخصیت برند و ارزش برند.
روی هم رفته اینها مهمترین چیزهایی است که برای تعیین هویت برند به آن نیاز دارید تا به کمک آنها به جهان بفهمانید که چه چیزی در سر دارید. سایر بخشهای راهنمای برند شما عناصر ملموس و مشهودی است که این مولفههای کلیدی را به وسیلهی طراحی به جهان انتقال میدهد.
ماموریت و چشم انداز: یک بیانیهی ماموریت بنویسید درباره ی اینکه دلیل وجود شرکت شما چیست و یک بینانیهی چشم انداز بنویسید دربارهی اینکه میخواهید برند شما به کجا برود. اینها می توانند بزرگ یا کوچک باشد؛ اما تاجایی که شما نیز با برندتان صادق باشید.
تفاوت ماموریت و چشم انداز یک سازمان
یکی از جنبههای مهم از مدیریت یک سازمان و ارائه پیام واضح به ذینفعان، ایجاد یک بیانیه مأموریت و دیدگاه است. این ها دو مفهوم کاملا متمایز هستند و این مقاله درک تفاوت ها را در هنگام بیان یک بیانیه مأموریت در مقابل یک دیدگاه ارائه می دهد.
مأموریت
بیانیه ماموریت دارای تمرکز بیشتری است و به توصیف اینکه چگونه یک شرکت در دستیابی به اهداف خود برنامه ریزی می کند میپردازد و همچنین یک بیانیه به کارکنان، سهامداران و دیگران در راستای علاقه آنها به سازمان، به روشنی در خصوص این که سازمان چگونه کار میکند، و در نهایت هدف آن برای انجام این کار چیست پاسخ میدهد.
برای بسیاری از کسب و کارهای کوچک این مسئله میتواند به عنوان یک مورد بی اهمیت ظاهر شود اما سازمانهای بزرگ ساعات طولانی، جلسات و مبالغ بالایی صرف آن میکنند و برایشان بسیار با اهمیت است. برای هر کسب و کار در حال رشد ،باید ایجاد یک بیانیه ماموریت بسیار اهمیت داشته باشد، مخصوصا زمانی که، بخشی از مدل کسب و کار برای مالک باشد، به طور شخصی بیانیه ماموریت را به دیگران انتقال میدهد.
سوالات کلیدی برای پاسخ دادن به یک بیانیه ماموریت عبارتند از:
کار این سازمان چیست؟
خدمات سازمان را چه کسی (به عنوان مثال مشتریان) انجام می دهد؟
سازمان شما چه مزیتی نسبت به رقبا دارد؟
چشم انداز
بیانیه چشم انداز دیدگاهی است که بیشتر به آینده می پردازد و توصیف می کند که سازمان چه برنامه ای دارد یا امیدواراست که در آینده چه برنامه ای برای آن محق شود. در واقع چیزی بیشتر از یک بیانیه الهام بخش یا انگیزشی است که هدف آن هدایت کارکنان باشد و به طور واضح اهداف سازمان را به ذینفعان (مشتریان، سرمایه گذاران و غیره) نشان می دهد.
بیانیه در مورد چشم انداز باید در مورد وضعیت کنونی سازمان صحبت کند، اما باید بیشتر به آنچه سازمان میخواهد و راههای رسیدن به آن بپردازد. پیام مؤثر باید روشن، خوش بینانه و البته واقع بینانه باشد. بیانیهای از دیدگاه غیرواقعی، به عنوان مثال صاحب فروشگاهی که گفته است که در پنج سال یک شرکت بسیار بسیار بزرگ خواهد شد،با انگیزه و یا الهام بخش نیست، فقط یک طنز به شمار میرود.
سوالات کلیدی برای پاسخ دادن به یک بیانیه ماموریت عبارتند از:
سازمان می خواهد در ۵ سال یا ۱۰ سال کجا باشد؟
چگونه میخواهد به آنجا برسد؟
مأموریت در مقابل چشم انداز
هنگامی که یک بیانیه مأموریت در مقابل یک چشم انداز قرار میگیرد، جنبه کلیدی برای به خاطر سپردن آن، نگاه فعلی و زمینه آینده است. یک بیانیه ماموریت به شما بیان میکند که شما کجا هستید و چرا این کار را انجام میدهید. یک چشم انداز بیانگر این است که شما میخواهید به کجا برسید و برای رسیدن به آن چه کارهایی میکنید. و این مسئله بسیار مهم بوده و مانند یک نرم افزار برای انتقال ماموریت و چشم انداز یک سازمان و رهبری آن برای کسانی که نیاز به دانستن آن دارند عمل مینماید. کارکنان، سهامداران و سایر ذینفعان می توانند با پاسخ سریع به اینکه چگونه سازمان را در نظر بگیرند و بدانند در آینده به کجا میرسد، نظرات مفیدی را ارائه دهند. انتقال این پیام به آنها و اظهار نظر آنها میتواند یک ابزار مفید و ارتباطی باشد.
تفاوت ماموریت و جشم انداز از سایت ویرگول
آیا برند شما برای راهنمای سبک آماده است؟
- ماموریت
- چشم انداز
- مخاطب هدف
- شخصیت برند
- ارزش برند
مخاطب هدف: مشتریان خود و اینکه چرا به شما نیاز دارند را تشریح کنید (یعنی اینکه محصولات یا خدمات شما چگونه مشکل آنها را حل می کند). اگر تحقیقات بازار را انجام داده اید، به دنبال بینش و دیدگاهی باشید که به شما در انتخاب راه ارتباط با مشتری کمک کند.
شخصیت: فهرستی از ۳ تا ۵ صفت را تهیه کنید که برند شما را توصیف می کند. این باعث می شود تا برای طراحی و نوشتن، بتوانید از یک تن خاص استفاده کنید؛ شما آیا پیچیده اید یا دم دمی مزاج؟ کلاسیک و مرسوم هستید یا مد روز؟ برای دست یابی به یک ورودی و یک بینش در این زمینه، از هم تیمی های خود استفاده کنید.
راهنما: این مهم می تواند همچنین فهرستی از ۳ الی ۵ صفت باشد که برند شما عاری از آن است.
ارزش ها: اصول راهنمایی را برای تصمیمات و اقدامات شرکت تان تعیین کنید. این ارزشها کار را برای شما و هم تیمیهایتان آسان می کند تا بتوانید به برندتان وفادار بمانید.
ارزش برند، ارزشی است که مشتریان و مشتریان بالقوه از یک برند درک میکنند. ارزش برند با میزان اعتماد مشتری از یک برند اندازهگیری میشود. ارزش برند یک شرکت میتواند با مقایسه درآمد مورد انتظار آینده از یک محصول با نام تجاری با درآمد مورد انتظار آینده یک محصول بدون نام تجاری معادل با آن محاسبه شود. این تفاوت، که معمولاً همان سود حاصلهاست، به معنی میزان اعتماد مشتریان به این برند، و تمایل آنها برای پرداخت بیش از قیمت نسبت به برندهای رقیب با ادراک ارزش پایین تر است. منتها این محاسبه بر اساس تقریب است. این ارزش میتواند شامل ویژگیهای ملموس، کارکردی(مثلا قدرت پاککنندگی دوبرابر یا میزان چاقکنندگی نصف)و ویژگیهای غیر ملموس و احساسی (مانند برند از نظرافراد خوش سلیقه و خوش استایل) باشد.
این واژه به معنی ارزش شناخته شده از یک برنداست و میتواند روی قیمت بالاتر برای محصول یک شرکت تأثیر داشته باشد.(Monash Marketing Dictionary). کلیه ارزش سودآور درک شده در ذهن مشتری از یک برند هم ارزش برند نامیده میشود(Raynet Business & Glossary)
چگونه در ۵ گام، یک دفترچه راهنمای برند بسازیم؟
اولین گام: الهامات راهنمای برندتان را پیدا کنید.
حتما تا به حال شنیده اید که یک تصویر قدرتی به مراتب هزار برابر یک کلمه دارد، درست است؟ پس همین کار را برای دفترچه راهنمای برندتان (گایدلاین برند یا برند بوک) انجام دهید.
- چه چیز هایی در گذشته برای برند شما موثر واقع شده است؟ نمونههایی از تبلیغات، ایمیلها و کمپینهای تبلیغاتی موفقی که داشتهاید را جمع آوری کنید.
- سایر برند ها چه کار کرده اند؟
- چه سوالهایی مکررا به ذهن شما خطور می کند؟ به دنبال بازخورد باشید و سعی کنید از پاسخهای خود به طراحان و نویسندگان راهنمای برند استفاده کنید.
اینها پاسخهایی محکم برای تعریف تصویر و احساس برای راهنمای برند شما می باشند که باید حتما این پاسخها را دریابید و سپس به دنبال برندسازی باشید.
گام دوم: ۶ عنصر راهنمای برند را تعریف کنید.
الهامهای خود را که جمع آوری کردید، وقت آن است که با یک طراح وارد عمل شده و از او بخواهید همهی این پاسخها و الهامهایی که شما به دنبال آن هستید را یکجا جمع کنید؛ سپس طرحی را انتخاب کنید که به شما احساس راحتی با الهامات درون ذهنتان میدهد. طراحی برند فرایندی اکتشافی است و طراح شما در این فرایند در واقع شریک شما است. او ممکن است ایدههایی داشته باشد که شما بتوانید آنها را در کنار الهامهایتان مد نظر قرار دهید.
اینها ۶ عنصر کلیدیاند که برای هر راهنمای سبک برندی می بایست مد نظر قرار گرفته شود و باید اولین چیزی باشد که با مشاور برند و طراحتان در اولویت قرار دهید. برخی از این عناصر ممکن است طراحی شده باشند مانند بخشی از لوگوی شما، اما سایر عناصر باید مد نظر قرار گیرد و یک طراح باید این حسها، انرژیها و تصاویر مد نظر را به صورت عناصری مشهود و ملموسی در برند شما درآورد.
پس از مشاور برندتان کمک برید تا شما را راهنمایی کند.
عنصر ۱: داستان برند
برند خود را به جهان معرفی کنید. یک خلاصه ساده، به بینش افراد در قلب و روح شرکت شما کمک می کند؛ در واقع به آنها کمک می کند تا نحوه ارائه برند شما را بهتر بشناسند.
پنج مؤلفه اصلی برند که قبلاً در مورد آنها صحبت کردیم – مأموریت، چشم انداز، مخاطب، شخصیت و ارزشها – همه را می توان هوشمندانه در داستان برند گنجانید، یا ممکن است فقط بخشی از آن را به صورت عمومی به اشتراک بگذارید.
همه چیز در داستان برند شما باید با بقیه عناصر همخوانی داشته باشد. داستان برند شما یک رفرنس کلی از ماموریت، چشم انداز مخاظب، شخصیت و ارزشهاست و هیچ گونه مغایرتی نباید با بقیه قسمتها داشته باشد.
عنصر ۲: لوگو
شاید بدانید که چه رنگی در لوگوی تان باید استفاده کنید، اما ممکن است به این مساله آگاه نباشید که چگونه این رنگ ها قرار است در محیطهای مختلف، تصاویر متفاوتی ایجاد کنند. این بخش از برند شما تضمین کننده این است که لوگوی شما دقیقا همانی باشد که به دنبال آن هستید. این عنصر همچنین از اشتباهاتی پیشگیری میکند که ممکن است ناخودآگاه ممکن است پیامهای اشتباهی را ارسال کنند.
تمام نسخههای تأیید شده از لوگوی خود را درج کنید، همچنین زمان استفاده از هر کدام را شرح دهید و نمونه های بصری را نشان دهید تا واقعاً روشن شود.
شما باید مشخص کنید که لوگو در بکگراند تیره و روشن، سیاه و سفید چگونه باید باشد.
- اندازه: حداقل اندازه و نسبت های مناسب را لیست کنید.
- فضا: اگر لوگو به مقدار مشخصی از فضای سفید در اطراف آن نیاز دارد ، دستورالعمل های واضحی را بیان کنید.
- رنگها: نمایش تغییرات (معکوس، در رنگ، سیاه و سفید) و زمان استفاده از آنها را به صورت کامل شرح دهید.
- نبایدها: نکته مهم دیگر این است که نشان دهید که لوگوی شما به چه شکل نباید نشان داده شود.
لطفا برای داشتن یک لوگوی استاندارد این دو مقاله را مطالعه کنید:
۷ پیشنهاد برای طراحی لوگو
۹ اصل در طراحی یک لوگوی تاثیرگذار
عنصر ۳: پالتِ رنگ برند
وقتی صحبت از رنگها می شود ، تعریف یک پالت باعث ایجاد یک نگاه یا احساس ثبات نسبت به برند شما می شود. اکثر برندها چهار یا کمتر از چهار رنگ اصلی را انتخاب می کنند و خیلی از رنگهای برند خود دور نمیشوند، سعی می کنند از رنگهای اصلی برندشان استفاده کنند.
انتخاب یک رنگ روشن برای پس زمینه، رنگ تیره تر برای متن، یک رنگ خنثی و همچنین یک ظاهر رنگی ایده خوبی است.
در دفترچه راهنمای برند خود ، چارت (سوواچ) از رنگهای برند خود را نشان دهید. اطمینان حاصل کنید که اطلاعات مورد نیاز برای تولید دقیق آن رنگها را در هر کجا که پیام برند شما پیش می رود، درج کنید.
نسبت رنگ: نام رنگ پنتون به همراه کد
رنگ پرینت: CMTK
رنگ دیجیتال: کدهای RGB و HEX
کلیه جزئیات باید مکتوب شود شاید طراح شما دیگر در دسترس نبود
پس توجه به این جزئیات بسیار مهم است.
در مورد پالت رنگ نیز یک مقاله دارم که قطعا به شما کمک خواهد کرد رنگ مناسبی برای برندتان انتخاب کنید
انتخاب رنگ برند
عنصر ۴: تایپوگرافی و راهنمای فونت
بخش بزرگ دیگری از طراحی هویت برند، انتخاب فونت است. نیازهای برند تجاری شما اینگونه تعریف میکند که آیا یک چهرهی تایپی، تمام نیازهای شما را برآورده می کند یا می خواهید چندین فونت برندتان را تعریف کند. یک قانون خوب در این زمینه استفاده از یک فونت متفاوت نسبت به نماد موجود در لوگو شماست ، زیرا کنتراست به ایستادگی آن کمک می کند. یک طراح فصلی می تواند شما را از طریق این فرآیند راهنمایی کند.
مهم نیست که طرح تایپوگرافی شما ساده یا پیچیده باشد ، با توضیح انتخاب و ارائه دستورالعمل های واضح برای استفاده، اطمینان حاصل کنید که از تمام روش های صحیح استفاده شده است.
- معرفی کنید: داستان حروف مورد استفاده، نحوه ارتباط آن با نام تجاری خود و استفاده از هرکدام را برای آنها (عنوانها، متن کلی، زیرنویسها و …) بگویید.
- تطبیق: اگر می خواهید متن همیشه راست چین، چپ چین یا وسط چین باشد ، آن را مشخص کنید.
- فاصله گذاری: شامل متغیرهای ردیابی و هسته برای حفظ سبک ثابت هنگام تغییر اندازه قلم.
عنصر ۵: راهنمای تصویر
وقتی حرف از شرکت شما باشد، طبیعی است که شما غریضه گونه به دنبال تصویری باشید که متناسب با شرکت شما باشد و به درستی شرکت شما را نشان دهد. انتخاب تصویر بخشی است از راهنمای برند شماست چون نگاههای افراد را مستقیما به سمت شما و آنچه انجام میدهید سوق میدهد، میتوان به روشهای مختلفی به این مهم دست یافت، همچنین میتوان با استفاده از نقاط الهام بخشی که تا کنون به آن دست یافتهاید را برای راهنمای برندتان استفاده کنید.
- بهترین اقدامات: مثالهایی را از تصاویری که به خوبی عملکرد خوب شما را در رابطه با برندتان نشان می دهند، ارائه دهید. مطمئن باشید که روش های اصلی که شرکت شما با استفاده از آنها، این اهداف را انتقال می دهد مد نظر قرار داده باشید.
- الهام بخش: اگر همه ی مثالهایی که مدنظرتان است را در برندتان ندارید، به دنبال این باشید که چه چیزی به بهترین شکل برند شما را تعریف میکند و بزرگ جلوه میدهد. این باعث می شود شما تیمی داشته باشید که به خوبی با اهداف شما متناسب میشوند.
- بردِ حالت: تصاویری را جمع آوری کنید که به خوبی احساس مردم پس از تعامل با برند شما را نشان می دهد.
عنصر ۶: صدای برند
سبک نویسندگی همیشه به هنگام فکر کردن به هویت برند، به ذهن شما نمی رسد اما صدای برند به شدت در این زمینه بر احساس مخاطب تاثیر گذار است.
درست مانند جنبه ی تصویری می توانید به شیوه های مختلفی به این هدف دست یابید.
- بهترین اقدام: اگر پیغامی دارید برای شما عملکرد بسیار خوبی دارد، نمونه هایی از آن را در اینجا نشان دهید.
- روی شخصیت کار کنید: آن لیست ۳ تا ۵ صفت را که شخصیت برند شما را توصیف می کند را به خاطر دارید؟ از آن برای توصیف نوع زبانی که در برند است استفاده کنید.
- باید ها و نباید ها: برخی مواقع سادگی بهترین گزینه است. به دنبال کلماتی باشید که دوست دارید از آنها به عنوان صدای برندتان استفاده کنید و همچنین کلماتی که دوست ندارید در این زمینه نشان داده شوند و استفاده شوند.
گام سوم: فهرستی از سایر برندهایی که به صورت موازی می بایست برند شما را بپوشانند تهیه کنید.
- آیا برند شما عمدتا دیجیتال است؟ باید مشخص کنید که آیا تصویر شما قرار است به روی وب سایت قرار بگیرد یا خیر؟
- آیا کالای فیزیکی می فروشید؟ شاید نیاز باشد راهنمایی اتخاذ کنید که به خوبی تشریح کند که نیاز است از نام محصول و نیز نام شرکت در این زمینه استفاده شود.
- آیا به روی بازاریابی رسانه ای اجتماعی متمرکز هستید؟ این می تواند راهنمای مفیدی برای نوع تصویری که قرار است در پست های تان روی شبکه های اجتماعی استفاده کنید باشد.
یک دفترچه راهنمای برند ( گایدلاین برند ، برند بود ) برند باید متناسب با سازمانی باشد که به آن تعلق دارد. با تهیه لیستی از عناصر اضافی دیگری که باید در راهنمای خود داشته باشید شروع کنید. در اینجا یک لیست برای بدست آوردن ایده هایی برایتان قرار داده ام.
گام چهارم: یک طرح کلی برای راهنمایتان بسازید
۶ عنصر اساسی خود را که مشخص کردید آنها را با نیازهای مختص کسب و کارتان ترکیب کنید، سپس خودتان یک طرح کلی بسازید؛ طرحی که بتواند تعیین کنندهی ساختار راهنمای شما باشد.
یکبار که طرح خود را آماده کردید، تصمیم بگیرید آیا می خواهید این طرح به عنوان یک تصویر دیجیتال به شکل PDF، به صورت آنلاین، قابل چاپ در دسترس باشد. شما و طراحتان می بایست به همه شکل در دسترس باشید. اکنون شما آماده ی آماده اید برای رفتن به…
گام پنجم: طرحی برای تکامل برندتان بریزید
دفترچه راهنمای برند یا برند بوک شما یک سند زنده است. در آخر نیز خواهید آموخت که چه کارهایی کردهاید و نیز همیشه میتوانید به آن اضافه کنید و یا اطلاعات آن را تغییر دهید. اما مهمترین مساله این است که با ایجاد یک اصل درست و حسابی ، یک پایه محکم ایجاد کنید.
همیشه یک جایی را برای ثبت ایدههایی که به ذهنتان می رسد داشته باشید. (تصمیمهای جدید گرفته شده، نمونههای جدید که دوست دارید و غیره) ، با این کار می توانید هنگام مرور آنها را به راحتی پیدا کنید. سپس زمان مرور و بررسی مجدد و دفترچه راهنمای خود را تازه کنید. می توانید این کار را یک ماه، یا فصلی یا یک سال پس از نهایی کردن دستورالعملها انجام دهید.
شما برای ایجاد یک دفترچه راهنمای برند، آمادهاید!
شرکت شما چیزی بیشتر از صرفا یک محصول یا خدماتی است که می فروشید. یک برند قوی به جهان می گوید که چرا آنها باید شما را نسبت به همه ی انتخاب های دیگری که در دسترس شان است، ترجیح داده و شما را انتخاب کنند. یک راهنمای سبک برند به تیم شما خواهد گفت که چگونه با برند خود همانگونه باشند که باید باشند.
در حالیکه برخی راهنماها، ضخامتی به اندازه ی یک برند دارند، نمونه های بسیار ساده و تک صفحه ای را هم می توانید پیدا کنید. همه ی این ها بستگی به نیازهای کسب و کار شما دارد. مسالهی مهم در این زمینه این است که این مهم فهرستی از عناصر اساسی و مبانی برند را فهرست کرده و می تواند به عنوان یک نقطهی واحد مرجع برای پروژههای آتی طراحیتان عمل کند.
عالي بود
بسیار بسیار بسیار مفید واقع شد.