راحت بنشینید و آماده پی بردن به چرایی استفاده از داستان برند به عنوان موثرترین روش برای شنیده شدن صدایتان شوید…
آن روزهای سخت را به خاطر دارید-روزهایی که با نزدیک شدن به بعدازظهر توانتان تمام میشد، بعد از یک روز که حروف الفبا را یاد میگرفتید و هر جایی به غیر از کاغذ را رنگ آمیزی میکردید. سپس معلم شما با دو کلمه کوچک روحیهتان را عوض میکرد – وقت داستانه. فرصتی برای لم دادن روی نیمکتها و گم شدن در دنیایی از اژدها و تک شاخها.
خوب، عشق ما به داستانها، که در دامان والدین و در کلاسهای درس ابتدایی پرورش یافته بود، همراه با زانوهای خراشیده و خندههای از ته دل از بین نرفت. در واقع، یک نگاه به عرصه برندها نشان میدهد که اشتیاق ما برای یک روایت خوب قویتر از همیشه است. شرکتهای زیادی به داستان سرایی به عنوان راهی برای ارتباط با مشتریان و ایجاد آن ارتباط احساسی بسیار مهم روی میآورند.
چرا برندها داستان می گویند؟
داستانهای خوب توجه شما را به خود جلب میکند. آنها شما را متوقف میکنند، توجهتان را جلب مینمایند. آنها واکنش احساسی را تحریک می کنند، ما برای چیزهای خوب تشویق میشویم، و از عامل احساس خوب با پایان خوش لذت میبریم. پس این واقعیت وجود دارد که یک داستان خوب قدرت ماندگاری دارد. جروم برونر، روانشناس شناختی، میگوید داستانها ۲۲ برابر بیشتر از واقعیتها به یاد ماندنی هستند.
بنابراین اکنون همه این عوامل را در نظر بگیرید و به این فکر کنید که چقدر میتواند برای یک شرکت قدرتمند باشد، به ویژه آنکه بهترین عملکرد خود را در بازار پر سر و صدا انجام دهد.
برندها چگونه داستان می گویند؟
اولین و واضحترین داستان نحوه بوجود آمدن یک برند است، یا همان سفر شرکت. یکی دیگر، به همان اندازه مؤثر، داستان نحوه بهبود محصول یا خدمات زندگی مردم است. اما این تنها نوک کوه یخ است. هر کسب و کاری دهها داستان برای گفتن دارد و در دنیای اول دیجیتال، راههای زیادی برای بیان آن وجود دارد. در اینجا ۳ مورد است که توجه ما را به خود جلب کرده است…
خلاقیت ادامه دارد – اپل
غول فناوری این داستان دیجیتالی را در آوریل ۲۰۲۰ برای ما به ارمغان آورد، درست همانطور که کووید شروع به وارونه کردن جهان ما کرده بود. این آگهی روشهای خلاقانه زیادی را نشان میدهد که مردم هنوز میتوانند در این زمانهای بی سابقه با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و از یکدیگر پشتیبانی کنند، و فناوری اپل این پیوند را ارائه کرده است.
جایی که رؤیا به واقعیت تبدیل میشود – دیرنی لند پاریس
چه کسی بهتر از شرکت دیزنی داستان مجذوب کننده ارائه میدهد؟ این آگهی دلچسب یک جوجه اردک کوچک را نشان میدهد که یک کتاب کمیک دونالد داک و در عین حال یک قهرمان جدید را پیدا میکند. هجوم آب و هوای نامناسب او را مجبور میکند تا به سراغ آب و هوای آفتابیتر برود و بدون اینکه بداند، در دیزنی لند پاریس به سر میبرد و در آنجا با واقعیت دیدار میکند. داستانی دل انگیز که کاملاً جادوی سفر به دیزنی را به تصویر میکشد.
سرزمین لندرورها – لندرور
برای بزرگداشت هفتادمین سالگرد تأسیس، لندرور داستانی واقعی را برای ما به ارمغان آورد که در اعماق هیمالیا واقع شده است. این ویدئو روستاییان Maneybhanjang را نشان میدهد که با تکیه بر ناوگان لندرورهای نگهداری شده از سال ۱۹۵۷ تا رسیدن به سنداکفو، روستایی که در ارتفاع ۳۶۳۶ متری پیش میروند. داستان محلیها را نشان میدهد با وسایل نقلیه خود در مسیر سختی قدم میگذارند، و نشانگر قدرت و دوام قابل توجه لندرورها در یک کلیپ جذاب ۳ دقیقهای است.
۶ گام برای داشتن یک پایان شاد
به دنبال استفاده از داستانها هستید تا برند را وارد زندگی کنید؟ پس حتماً این شش گام ساده را دنبال نمایید…
به شکار داستان برو. بله، داستانِ نحوه شروع شرکت یا کسب و کار شما وجود دارد. اما فراتر از آن به داستانهایی که محصول یا خدماتتان برای مشتریان مفید بوده توجه کنید. با کارکنان رده اول خود صحبت کنید و مشتریان را دعوت کنید تا داستانهای خود را در رسانههای اجتماعی به اشتراک بگذارند، اینها همه در مورد ایجاد فرهنگ قصه گویی است. منتظر داستانهایی باشید که برای مخاطبان بیشتری طنینانداز شود.
آن را شخصی کنید. مهم این است که داستان شما یک مجموعه احساسی باشد. اگر داستان چگونگی به وجود آمدن شماست، ما را با شخصی که همه چیز را آغاز کرده معرفی کنید، کارگاه کوچک نوجوانی خود را به ما نشان دهید. یا اگر سفری را در قلب داستان خود قرار میدهید، شخصیتها و سناریوهای مناسب را به ما ارائه دهید که احساس میکنیم با آنها ارتباط داریم.
خود را به عنوان ستاره اصلی معرفی نکنید. این نقش متعلق به مصرف کننده است و داستان شما باید نشان دهد که چگونه محصول یا خدمات میتواند زندگی آنها را بهتر کند. ما در مورد تغییرات برنده قرعه کشی صحبت نمیکنیم، بلکه به نوعی پیشرفت اشاره داریم. یک روایت محبوب روایتی است که در آن شخصیت اصلی باید بر مانع غلبه کند، کاری که شرکت شما میتواند در آن وارد عمل شود.
بر عنصر بصری تمرکز کنید. مغز انسان ۶۰۰۰۰ بار سریعتر از متن پردازش میکند. به احتمال زیاد شما فقط یک یا دو دقیقه فرصت دارید تا داستان خود را بیان کنید، به همین دلیل است که تصاویر و فیلمها نقش مهمی را ایفا میکنند.
داستان را ادامه دهید. داستانهای بزرگ باعث گفتگو میشوند، بنابراین چرا ما مرتباً خود را در خطوط اصلی کتابها، فیلمها و برنامههای تلویزیونی قرار ندهیم؟ به مردم بستری بدهید تا مکالمه خود را در رسانههای اجتماعی ادامه دهند و آماده باشید تا موفقیت داستان را تقویت کنید.
قابل اعتماد باشید. داستانهایی که می گویید لزوماً نباید متعلق به شما باشد، (آنها میتوانند از مشتریان باشد) اما باید بر اساس حقیقت باشد. این در مورد تغییر افسانهها نیست، این در مورد گفتن داستانهای واقعی و مرتبط است.