این سریال موفق و وایرال کرهای دارای درسهای بازاریابی ارزشمندی است که هر برند میتواند برای افزایش درآمد از آن استفاده کند و ثابت میکند که یک روش بازاریابی ثابت برای هر کسب و کاری وجود ندارد. در ادامه مقاله به شما از ۳ درس مهم بازاریابی سخن خواهم گفت که میتوان از سریال بازی مرکب آموخت.
چه طرفدار تماشای سریالهای تلوزیونی آن هم در آخر هفتهها باشید یا نه احتمالا این روزها بارها و بارها نام سریال Squid Game Netflix (سریال بازی مرکب) را شنیدهاید. این یکی از وایرالترین موضوعات سال ۲۰۲۱ است و شاید شگفت آور باشد که دیدگاههای قابل توجهی در مورد تجارت ارائه میدهد.
سریال بازی مرکب «Squid Game» محصول جدید شبکه نتفلیکس است. سریالی کوتاه که مرز هیجان و خطر را در مینوردد تا روایتی را برای مخاطب تعریف کند که او را میخکوب خودش کند. این سریال میتواند درسهای بازاریابی ارزشمندی را به شما بیاموزد که برند یا کسب و کار شما می تواند برای بهبود فروش و تبلیغات ارگانیک از آنها استفاده کند. و من به شما قول میدهم که در این مقاله سریال را اسپویل نکنم! پس با خیال راحت مطالعه کنید.
با توجه به تعداد کاربران فعال رسانههای اجتماعی در پیک تاریخی ویروس کرونا، به جرات میتوان گفت که محتوای ارائه شده به مخاطبان در حال حاضر مستقل از همیشه است. در نتیجه، برندهای کوچک و متوسط راحتتر می درخشند— در حال حاضر ممکن است با کسری از قیمت قبلی ، به تجربیات بزرگ برسید.
علاوه بر این، با توجه به اینکه ما شاهد محتوای کاملا عادی از سرویسهای پخشی مثل نتفلیکس هستیم و انتظار رکوردشکنی دیگری مثل سریال بازی تاج و تخت (Game of Thrones) نذاشتیم، با این وجود ، Squid Game (بازی مرکب) ناممکن را ممکن ساخت و رکوردهای گذشته تبلیغات را با یک نمایش وحشتناک و بسیار نگران کننده شکست.
این سریال تلویزیونیگروهی متشکل از ۴۵۶ نفر با تجربیات متفاوت از زندگی، برای برد جایزهٔ ۴۵٫۶ میلیارد وونی (۳۸٫۷ میلیون دلاری)، به شرکت در مجموعهای از بازیهای کودکانه با عواقبی ناگوار دعوت میشوند. از قضا ، Squid Game تقریباً هیچ تبلیغات و یا بازاریابی در مقایسه با سایر نمایشهای بزرگ Netflix در ایالات متحده آمریکا نداشته است، اما همچنان موفق شد موضوع سال شود. فیلمنامه از سال ۲۰۰۹ نوشته شده است و سالها تلاش نویسنده برای به دست آوردن آن انجام شده است ، اما هیچ کس نمیخواست چنین داستانی غیرواقعی و خشنی را تولید کند. اما، مانند هر موفقیت بازاریابی دیگر، محبوبیت نمایش مدیون ترکیبی از شانس و زمانندی دقیق است.
و اما ۳ درس بازاریابی از سریال بازی مرکب که میتوان از آن آموخت:
۱٫ تبلیغات دهان به دهان از بزرگترین کمپینهای تبلیغاتی پولی موفقتر است
راستش را بخواهید ،تبلیغات دهان به دهان چیزی است که معمولا هنگام بازکردن یک کتاب بازاریابی ۱۰۰ ساله در مورد آن میخوانید. این یک تکنیک کلاسیک مادامالعمر محسوب میشود. من همیشه معتقد بودم که این تکنیک همیشه به عنوان یک استراتژی به شما بازخورد خواهد داد، اما Squid Game (بازی مرکب) ثابت میکند که می تواند عامل اصلی در تبلیغات باشد. متأسفانه ، شرکتهای بازاریابی هم نمیتوانند از انجام استراتژی دهان به دهان اطمینان حاصل کنند، چون این کار معمولاً به صورت ارگانیک و خودجوش انجام میشود، اما با توجه به دسترسی برندها به رسانههای اجتماعی، کسب و کارها اکنون میتوانند موجی از روندها یا سر و صدا را به راه بیندازند.
من در مورد بازی Squid Game از دوستانم شنیدم که نمی توانستند در مورد آن صحبت نکنند، اما این هنوز برای متقاعد کردن من برای تماشای آن کافی نبود. وقتی وارد اینستاگرام میشدم همه جا اثری از آن را مشاهده کردم. در فیدهای خبری، تیک تاک، فیسبوک، اینستاگرام همه جا وجود داشت. و من در کسری از ثانیه تصمیم به تماشای آن گرفتم. یک مجموعه تلویزیونی همراه با گرایشها و الگوهای رفتاری به یک نتیجه قطعی منجر میشود: تقریباً شما را مجبور می کند که بخواهید آن را را تماشا کنید تا بتوانید با جامعه اطرافتان ارتباط برقرار کرده و شوخیهای گفته شده را درک کنید.
این مفهوم به خودی خود تازگی ندارد. با این حال ، تبلیغات دهان به دهان با چنین سرعتی در تلویزیون چیزی است که ما قبلاً ندیده بودیم. من حتی متوجه شدم که Netflix در حال سرمایه گذاری در زمینه بازاریابی این سریال با نمایشگرهای pop-up display است ، که به نظر من عجیب است، در واقع نتفلیکس قصد جلب توجه بیشتر را ندارد، بلکه بیشتر مکمل سر و صدای مداوم در سراسر جهان است.
داستان این است که هیچ کمپین تبلیغاتی پولی در هر مقیاسی نمیتواند موفقیتی را که (بازی مرکب) Squid Game با استفاده از تبلیغات دهان به دهان به دست آورد، به دست آور ، و روانشناسی وجود دارد که از این امر حمایت می کند.
ما انسان ها می خواهیم چیزی عجیب مانند این بازی مرگبار و خشونت آمیز را با حلقه دوستان و خانواده خود به اشتراک بگذاریم. این به نوعی به ما لذت می دهد و شروع کننده گپ و گفت عالی میشود. در مورد بازی Squid Game ، خشونت و وحشتی که فیلمنامه را برای یک دهه در قفسه نگه داشت در واقع به موفقیت آن کمک کرد.
۲٫ وقتی که برندتان دارای یک ترند وایرال تیک تاک است، مطمئناً به موفقیت میانجامد.
TikTok نه تنها شیوهای که برندها خودشان را به مخاطبان خود عرضه میکنند ابداع کرد ، بلکه استاندارد جدیدی برای نحوه برخورد شرکتها با مصرفکنندگانشان تعیین کرد. امروزه برای یک برند بزرگ قابل قبول است که بدون نیاز به حرفهای بودن در مورد یک پست اظهار نظر کند. در واقع، برندهای جدی که رویکردی غیررسمی در این پلتفرم دارند ، تمجید و توجه بیشتری به خود جلب میکنند و درنتیجه، ایمپریشنهای رایگان بالاتری را به دنبال دارند. به عنوان مثال ، برنامه دوستیابی Tinder، به سادگی نظرات عجیبی در مورد هرگونه محتوای مربوط به روابط میدهد.
از روی تجربه میتوانم به شما بگویم که بازاریابی دائما در حال پیشرفت است. من یک مشاور برندسازی هستم و ما سالهاست که حسابهای مشتریانمان را در رسانههای اجتماعی مدیریت می کنیم و کمپینهای تبلیغاتی پولی آنها را اجرا میکنیم. در گذشته ، آنها همیشه از ما میخواستند که در نحوه صحبت از طرف آنها بسیار حرفه ای عمل کنیم و همیشه لحنی جدی را حفظ کنیم. خوشبختانه، دیگر نیازی به این کار نداریم زیرا مصرف کنندگان تکامل یافته اند. آنها اکنون برندی را می خواهند که بتوانند با آن ارتباط داشته باشند و ارتباط عمیقتری با آن احساس کنند نه فقط یک رابطه معاملاتی سنتی.
اگر خوش شانس باشید میتوانید با رویارویی با ترندهای تیک تاک دیده شوید، به احتمال زیاد موفقیت مالی خواهید داشت. Squid Game (بازی مرکب) حجم زیادی از جذابیت را بر روی سکو به دست آورد و تقریباً ارتشی از بینندگان را تشکیل داد که از جوکهای داخلی حمایت و به اشتراک می گذارند. مزیت بزرگ بازی مرکب (Squid Game) این است که تنها راه درک شوخیهای وایرال دیدن این برنامه به دلیل خاص بودن آنها است. این می تواند برای یک استراتژی بازاریابی عالی عمل کند. کمپین خود را آنقدر منحصر به فرد و خاص کنید که مخاطبان خود را به حامی داستان تبدیل کنید.
۳٫ تا زمانی که مصرفکنندگان به ما نشان ندهند نمیدانیم واقعاً چه میخواهند
به محض تماشای این سریال وایرال و جذاب کرهای آن را حس میکنید که چرا وایرال شده است. این یک سریال تلویزیونی عالی است که شما را در جایتان میخکوب میکند و از نظر منتقدان بسیار مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر این، زمان مناسبی برای انتشار چنین نمایشی است، زیرا تماشاگران از نمایشهای سبک کپی پیست که در حال حاضر در همه این سرویسهای پخش کننده موجود است خسته شده اند. شکافی در بازار وجود دارد ، تقریباً نیاز به چیزی عجیب و تازه مانند Squid Game (بازی مرکب). سومین و مهمترین درسی که این برنامه میتواند به ما بیاموزد این است که ما واقعاً نمیتوانیم پیش بینی کنیم که مصرف کنندگان بعدی تا زمانی که به ما نشان دهند چه می خواهند.
این موضوع کمی فلسفی به نظر می رسد، اما واقعیت این است که ما گاهی اوقات واقعاً نمی دانیم چه می خواهیم تا زمانی که چیزی به ما داده نشود که بعداً بفهمیم میخواهیم. بگذارید بهتر توضیح دهم: به عنوان مثال ، وقتی به یکی از شعب درایو ترو مکدونالد میروید با عکسهای چشمکزن بزرگی از غذاهاییی که به فروش می رسد، به شما چیزی را می فروشند که واقعاً نمی دانستید می خواستید؟ یا هنگام ورود به آن هوس کردهاید.
این نشان می دهد که ما همیشه نمیتوانیم از هنجارهای مرسوم پیروی کنیم و به دادههای تاریخی وابستهایم تا به ما بگویید چه چیزی بعد است. مشاغل نوآور همیشه باید ریسکهای محاسبه شده را با استراتژی های بازاریابی خود در نظر بگیرند . Squid Game (بازی مرکب) مرزهای یک سریال تلویزیونی را دوباره تعریف کرد و در نحوه مشاهده و تعامل ما با محتوا انقلابی ایجاد کرد. محتوای منظم میتواند توجه متوسط کسب و کار شما را جلب کند، و شما را به صورت ویروس و به صورت کاملا رایگان پخش کند.